روزانه 2
پنجشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۲۴ ب.ظ
دیروز محیا رو بردم کلاس زبان و چون خودمم از وقتی کوچیک بودم اونجا رفدم کلاس زبان
به مدیر اونجا که قبلن دبیرمون بود گفدم اگه میشه مدرک نهایی منو بدین
برا ی مدرسه اسم نوشتم برا تدریس (غیر انتفاعی)البته اسمه مدرسه رو گفدم
گف خونتون کوجاس؟گفدم همون نزدیکه مدرسه
گف اونجا مدرسه ماس دنباله ی دبیر زبان میگردیم برا تابستون
گفدم پس من چی؟؟من نمیتونم؟؟؟گف میشه چون تویی :))
قرار شد شنبه برم ی معرفی بگیرم و ایشونم با هاشون هماهنگ کنه ایشالا که جور شه :)))
این سه ماه از بس تو مدرسه ها رفدم ولی پا.رت میخوادکه من ندارم
البته ی اشنا بود که برا همین مدرسه معرفیم کرده بود مثلن مثه پا.رتی
ولی اثری نداشته انگار
حالا ایشالا جوور شه
+به خاطر شغلی که شوشو از نو شروع کرده یعنی مغازشو تبدیل به ی کارگاه کرده
و گسترش داده کارشو
ما دچار کم پولی شدیم یکم سخته
مخصوصا جولو خونواده شوشو :((خواهر شوهر و جاروها
تقریبا از بس رعایت کردم دیه از کلمه پول حالم بد میشه هووووووووف
+دیشب من خسته بودم وتقریبا 11 خوابیدم بعد شوشو تنها بوده
تو وای.بر رفته یعنی داره ها زیاد نمیره
ی گروه انداختنش برا شهرداره شهره
بچه ها متن اینا میزارن زنم هس تو گروه نگو
بعد شوشو برا اولین رمانتیک بازی در اورده پیامایی که عشقولانه بوده برا من فرستاده
نگو اسمه دختره پایینه پیام بوده اینم برا من فرستاده:)))))
چه قد این جا ارومه دلم برا دوستم تنگ شده گلی .رها .تبسم .خودم.و......
- ۹۴/۰۴/۰۴