هوای این جا فوق العاده گرمه طوری که ظهر گرمازده شده بودم :))
ی ماهی شده کارای فارغ التحصیلیم تموم شده بود
بعدش من ی گواهی پایانی موقت خواستم که با هزار بد بختی کارای اونم تموم کردم
مسوله اموزش گف شما برو من خبرت می کنم
بعد الان ی 15 روزی میشه گذشته امروز رفتم میگم اقای .... نیستن؟؟
میگن تو قر.نطینه اس برا امتحانات:ا
اخه چرا کسی رو کار ادم نمیفته :(((
عینه توپ پاست میدن:(
این روزا ما شدیدا درگیره مسابقات اروپا.یی هسدیم منم که عشقه ژیمناستیک مخصوصا ریتمیک :))
محیا رو بردم کلاس ژیمناستیک گفدن کوچولو ه
اینم یکی از معایب شهرستان بودن :(
بهش میگم من خودم 8 سالی کار کردم میدونمم دخترم تواناییش رو داره اما قبول نکرد
سر کلاس زبانش هم این مشکلو داشتم حالا ی ترمش تموم شد:))
خودشم با فاینال 100:))
وقتی من میدونم تواناییشو داره چرا قبول نمیکنن
مسول کلاس زبانشون میگف چن سالشه میگفتم کم مونده 4 سالش بشه
باور نمیکرد اخه ماشالا تو حرف زدن کم نمیاره هم ترکی هم فارسی همم انگلیسی:))
من قصد ندارم مهد اسم نویسیش کنم امسال
به جاش میخواستم یو سی مس وژیمناستیک و زبان بره
اون دو تا نشد چون کوچیکه ولی زبان میره البته ترم جدید شروع نشده
+دارم شهر توپولویم توپولو رو زمزمه میکنم تا محیا هم عادت کنه حفظ شه
تا میرسم به قسمته مامانم میشینه خونه ....
محیا میگه مامانم همش درس میخونه و با من بازی نمی کنه:))
شروع کردم برا ارشد خوندن لاک پشتی میرم جولو ولی از هیچی بهتره:))
نماز روزه هاتون قبول
التماس دعا